به گزارش پرتال امام خمینی، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مهندس سید مصطفی هاشمی طبا، در نشستی که با موضوع «طرح های دهه اول انقلاب» در موسسه دین و اقتصاد برگزار شد؛ به بررسی یکی از شگفتی آورترین تجربه ها و دستاوردهای درس آموز دولت دفاع مقدس در مسیر برنامه ریزی توسعه ایران پرداخت. در اینجا نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که در تمام گرفتاری ها و هزینه های جنگ، ما همه دارایی های کشور را صرف خوراک مردم نکردیم. خاطرم است که یکی از پروژه های پراهمیت پالایشگاهی کشور حدود 60 میلیون دلار نیاز داشت و ما با کمبود ارز مواجه بودیم. آقای مهندس موسوی گفتند که یکی از کوپن های برنج را نمی دهیم و از پول این کوپن ها، این پروژه را عملیاتی می کنیم. بعد از این تصمیم ایشان در سخنرانی که در شهر تبریز داشتند و به طور زنده از تلویزیون پخش می شد خطاب به مردم گفتند که ما به شما یک بدهی داریم که این مساله به خاطر خود شما انجام شد و یک کوپن برنج را از مایحتاج غذایی شما حذف کردیم اما به جای آن یک پروژه را به ثمر نشاندیم. که این سخنان مهندس بسیار مورد تشویق و تایید مردم قرار گرفت.

مهندس سید مصطفی هاشمی طبا وزیر صنایع دولت اول دفاع مقدس و نماینده ویژه مهندس موسوی در ستاد طرح های دهه نخست انقلاب در این نشست توضیح می دهد که چگونه به نحو شگفت آوری در شرایطی که کشور در بطن جنگ با عمیق ترین سطح چالش بقا مواجه بوده است؛ اما در سخت ترین شرایط نیز دولت دفاع مقدس توسعه را قربانی بقا نمی کند و همزمان با چالش بزرگ جنگ ستادی را برای ایجاد پروژه های بزرگ صنعتی در حوزه هایی چون فولادمبارکه و پتروشیمی تأسیس می کند که خود زمینه ساز بخش عمده ای از طرح های بزرگ ایران در دهه بعدی می شود.

وی، با تبریک ایام دهه فجر انقلاب اسلامی ده ساله نخست انقلاب را درخشان ترین نقطه اداره مملکت خواند و گفت: در آن برهه کشور ما با جنگ مواجه بود و لطمه شدیدی را تجربه کرد. و صادرات نفت ما نیز به طرز چشمگیری کاهش یافت، اما با وجود این کمبودها، مملکت به طور درخشانی اداره شد. این طبیعی است که زمانی که یک بمب به پالایشگاهی اصابت می کند و آن را نابود می کند، اقتصاد با چالش و ضربه مواجه می شود و تولید و صادرات نفت از بین می رود اما اگر اقتصاد و نظام رها می شد همه چیز از بین می رفت. ما باید دفاع می کردیم و نمی توانستیم مبارزه نکنیم اما آن چیزی که جز استلزامات اداره کشور بود، در اقتصاد انجام شد و کسی از گرسنگی، محرومیت و... فوت نکرد. در آن زمان ستاد بسیج اقتصادی و سیاست های دولت، تمهیدات لازم را برای این کار اتخاذ کردند که بحث کمبود بنزین و مواد غذایی با تدبیری مدیریت شد که همه مردم بتوانند در شرایط حداقلی زندگی کنند زیرا اول از همه مساله  زندگی مردم مطرح بود. در آن زمان از سویی نهضت آزادی در نشریه «میزان» می نوشت "کپونیسم = کمونیسم" است و ادعا می کردند که این سیستم در کشورهای کمونیستی جریان دارد؛ از سوی دیگر هیأت موتلفه هم همین سخن را مطرح می کرد. اما این تنها راه اداره مملکت و مردم بود و اکثریت کابینه ی دولت مهندس موسوی در آن زمان با این مساله و رویکرد هماهنگ بودند. بعضی از دوستان به ما می گفتند که شما نیروهای چپ هستید، بنده در طول سه سالی که در وزارتخانه صنایع بودم، 15هزار موافقت اصولی برای بخش خصوصی صادر کردم که فعالیت بخش خصوصی شکل بگیرد یا در ستاد طرح های مهم انقلاب، بخش عظیمی از این طرح ها با سرمایه گذاری بخش خصوصی بود و ما آن ها را کمک می کردند.یک گروهی به عنوان بخش اختصاصی وجود دارد که این افراد اگر به خواسته های خود برسند، آزادی فراهم است و چنانچه نرسند، آزادی از بین می رود. در دوران وزارت بنده در جمعی از طرفداران بخش خصوصی حضور داشتم که فردی به من مراجعه کرد و از من راجع به فروش یکی از کارخانه های صنایع ملی سوال پرسید و من در جواب گفتم که بله آن را می فروشیم و زمانی که از شرایط فروش پرسش کرد، پاسخ دادم که کارشناسی تعیین می کنیم که ارزش آن را محاسبه می کند و در صورت پرداخت، این کارخانه متعلق به شما خواهد بود اما نپذیرفت و گفت شما کارخانه را به ما بدهید و ما از منافع آن، هزینه خریدش را به شما پرداخت می کنیم و بنده گفتم اگر منفعت نداشت تکلیف چه می شود؟ پاسخ داد: هیچ. اگر تصور از بخش خصوصی این است ما مخالف آن هستیم. این اختصاصی سازی است.

وی سپس به طرح اهمیت مسأله بقا کشور در جنگ پرداخت و گفت: در دوران دفاع مقدس، مملکت را حفظ کردیم یعنی اولین دغدغه ما باید نگهداری و حفاظت از مملکت باشد.به خاطر دارم که یاسر عرفات، به ایران آمده بودایشان می گفت که من به دنبال یک وجب خاک هستم که پای خود را روی آن بگذارم یعنی به دنبال استقلال بودند زیرا برای ساکنیم سرزمین های اشغالی، حتی به نام سرزمین خود پاسپورت صادر نمی شود.

هاشمی طبا افزود: هنگامی که دولتی متکفل جنگ و تامین نیازهای آن است و درآمدهای آن به یک چهارم کاهش یافته و نیازهای جمعیت و جنگ اعم از مایحتاج غذایی، مهمات، اسلحه و...نیز، باید تامین شود و درآمدی هم موجود نیست و رساندن این درآمدها به این هزینه های یک شاهکار بزرگ و درخشان است. اگر در آن دوره دولت تمعیدات لازم را اتخاذ نمی کرد، نمی توانست پشتیبانی لجستیکی از جبهه ها انجام دهد و جبهه ها بدون مهمات و اسلحه باقی می ماند و در عین حال از لحاظ تامین هزینه های مردم کاملا مدیریت صورت گرفت. علاوه بر این به توسعه مملکت کمک کرد یعنی در همان شرایط جنگی کار توسعه روستایی و صنعتی و زیربنایی در کشور انجام شد و کارخانه جات فولاد، پتروشیمی و... را در ایران افتتاح کردیم.

وی افزود: بعضی از دوستان به ما می گفتند که شما نیروهای چپ هستید، بنده در طول سه سالی که در وزارتخانه صنایع بودم، 15هزار موافقت اصولی برای بخش خصوصی صادر کردم که فعالیت بخش خصوصی شکل بگیرد یا در ستاد طرح های مهم انقلاب، بخش عظیمی از این طرح ها با سرمایه گذاری بخش خصوصی بود و ما آن ها را کمک می کردند.یک گروهی به عنوان بخش اختصاصی وجود دارد که این افراد اگر به خواسته های خود برسند، آزادی فراهم است و چنانچه نرسند، آزادی از بین می رود.

وزیر صنایع سال های نخست دهه اول انقلاب گفت: در دوران وزارت بنده در جمعی از طرفداران بخش خصوصی حضور داشتم که فردی به من مراجعه کرد و  از من راجع به فروش یکی از کارخانه های صنایع ملی سوال پرسید و من در جواب گفتم که بله آن را می فروشیم و زمانی که از شرایط فروش پرسش کرد، پاسخ دادم که کارشناسی تعیین می کنیم که ارزش آن را محاسبه می کند و در صورت پرداخت، این کارخانه متعلق به شما خواهد بود اما نپذیرفت و گفت شما کارخانه را به ما بدهید و ما از منافع آن، هزینه خریدش را به شما پرداخت می کنیم و بنده گفتم اگر منفعت نداشت تکلیف چه می شود؟ پاسخ داد: هیچ. اگر تصور از بخش خصوصی این است ما مخالف آن هستیم.  این اختصاصی سازی است. اما اگر گروهی باشند که کار کنند، زحمت بکشند و منافعی تولید می کنند و از قبل آن نیز به مردم نیز سود می رسانند، بی قید و شرط با آن موافق هستیم و حمایت کرده و می کنم.اما همیشه مرزی بین آنچه که دولت باید برای منافع عمومی کنترل کند و آنچه که بخش خصوصی برای توسعه باید به انجام برساند، وجود دارد.

وی یادآور شد: همه ی تئوریسین های لیبرال اقتصادی و آزادی بی قید و شرط بخش خصوصی به این معتقدند که در یک مرزی، دولت تعیین منافع اجتماعی می کند و در آنجا اختیارات بخش خصوصی متوقف می شود. بنابراین حد و حدودهایی برای فعالیت بخش خصوصی در عین آزادی آن ها متصور هستیم و همیشه بین آنچه که دولت باید برای منافع عمومی کنترل کند و آنچه که بخش خصوصی برای توسعه به انجام برساند، یک مرزی وجود دارد.

هاشمی طبا در ادامه هدف اصلی سخنان خود را مرتبط ساختن تجربه سال های دفاع مقدس با بحث های جاری روز دانست و گفت: در آن زمان کشور نفت را بشکه ای 6 یا 7 دلار می فروخت و مقدار صادرات ما با توجه به اینکه دائم خاک و خروجی های نفت ما بمب باران می شد، مبلغی حدود 500 یا 600 هزار بشکه صادرات نفت بود که جز درآمد اصلی کشور محسوب می شد.از طرفی دیگر، کشور باید هزینه های بسیاری برای جنگ می پرداخت زیرا باید کشور را حفظ می کردیم و اگر این اتفاق نمی افتاد هیچ یک از افراد کشور حفظ نمی شدند و سرزمین ما نابود می شد. به هرحال کشور ما، آیین ما و تشیع ما توسط بعثی های عراقی به خطر می افتاد بنابراین ما باید اولین اولویت خود را در کشور مساله جنگ قرار می دادیم که مردم هم این کار را انجام دادند و شهدا، اسرا و جانبازان بسیاری را تقدیم انقلاب کردند. ما باید دفاع می کردیم و نمی توانستیم مبارزه نکنیم اما آن چیزی که جز استلزامات اداره کشور بود، در اقتصاد انجام شد و کسی از گرسنگی، محرومیت و... فوت نکرد. در آن زمان ستاد بسیج اقتصادی و سیاست های دولت، تمهیدات لازم را برای این کار اتخاذ کردند که بحث کمبود بنزین و مواد غذایی با تدبیری مدیریت شد که همه مردم بتوانند در شرایط حداقلی زندگی کنند زیرا اول از همه مساله زندگی مردم مطرح بود. در آن زمان از سویی نهضت آزادی در نشریه «میزان» می نوشت "کپونیسم = کمونیسم" است و ادعا می کردند که این سیستم در کشورهای کمونیستی جریان دارد؛ از سوی دیگر هیأت موتلفه هم همین سخن را مطرح می کرد. اما این تنها راه اداره مملکت و مردم بود و اکثریت کابینه ی دولت مهندس موسوی در آن زمان با این مساله و رویکرد هماهنگ بودند.

وی افزود: بنده از ابتدای انقلاب در کمیته استقبال از امام حضور داشتم و پس از آن به صدا و سیما رفتم و بعد از به عنوان نماینده جهاد سازندگی در بسیج اقتصادی منصوب شدم و پس از اینکه دولت آقای باهنر تشکیل شد بنده نقش وزیر صنایع و معادن را در کابینه ایشان ایفا می کردم و طبیعتا در تمام این اوقات با مساله جنگ، اداره کشور و آینده آن رو به رو بودیم. در سال 1365  طی جلسه ای که با جناب مهندس موسوی داشتیم بحث بر این شد که پس از گذار از جنگ، دستاورد مهم مملکت چه خواهد بود؟ در آن جلسه  بود که هسته اصلی مرکزی به نام "ستاد طرح های مهم انقلاب" یا "ستاد طرح های دهه ی انقلاب" شکل گرفت و این ستاد را در نخست وزیری تشکیل دادیم و مجلس هم کمک کرد و اعتباراتی را برای این مساله در نظر گرفت اما این کمک ها و اعتبارات فقط مربوط به دولت نبود و بخش بسیار زیادی از آن پروژه هایی بود که سرمایه گذاری بخش خصوصی در همان زمان جنگ انجام می شد و ما نیز کمک کردیم. گرچه سازمان برنامه در آن زمان اعتراض داشت و می گفت که این کارها، مربوط به سازمان برنامه است و ما در پاسخ به آن ها گفتیم که وظیفه ما کمک به مجریان برنامه است.

نماینده ویژه نخست وزیر در ستاد طرح های دهه اول انقلاب درباره ساختار این ستاد گفت: هسته بسیار کوچک و فعالی تشکیل دادیم، زیرا همه پروژه ها و طرح ها، عامل و مدیر داشت و کار خود را انجام می دادند و ما مشکلات آن ها را حل و فصل و رسیدگی می کردیم. این هسته کوچک و فعال باعث شد که 120 طرح که اکثرا طرح های بزرگ توسعه ای بودند در عرض دو سال یعنی تا سال1367 به بار بنشیند و حدود سال 1368 و نزدیک به پایان قطعنامه، این آبادانی ها شکل گرفته بود.

مهندس هاشمی طبا متذکر شد: در اینجا نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که در تمام گرفتاری ها و هزینه های جنگ، ما همه دارایی های کشور را صرف خوراک مردم نکردیم. خاطرم است که یکی از پروژه های پراهمیت پالایشگاهی کشور حدود 60 میلیون دلار نیاز داشت و ما با کمبود ارز مواجه بودیم. آقای مهندس موسوی گفتند که یکی از کوپن های برنج را نمی دهیم و از پول این کوپن ها، این پروژه را عملیاتی می کنیم. بعد از این تصمیم ایشان در سخنرانی که در شهر تبریز داشتند و به طور زنده از تلویزیون پخش می شد خطاب به مردم گفتند که ما به شما یک بدهی داریم که این مساله به خاطر خود شما انجام شد و یک کوپن برنج را از مایحتاج غذایی شما حذف کردیم اما به جای آن یک پروژه را به ثمر نشاندیم. که این سخنان مهندس بسیار مورد تشویق و تایید مردم قرار گرفت.

نماینده ویژه نخست وزیر در ستاد طرح های دهه نخست انقلاب با اشاره به تجربه مثبت دهه نخست انقلاب ادامه داد: مقصود این است که ما به جای اینکه به جریانات جاری و بدون برنامه ریزی برای آینده بیندیشیم باید به این مساله فکر کنیم که برای آینده، چه باید کرد تا کشور به توسعه و پیشرفت برسد. اینکه حکومت با مردم از راه حقیقت گویی و تعامل وارد شود بسیار متفاوت است تا اینکه بخواهد خود را نزد مردم عزیز جلوه دهد و این عزیز جلوه دادن بعضی از دولت های ما و استفاده از سیاست های پوپولیستی ، باعث عقب افتادن کشور و هزینه های سنگین برای دولت و مردم می شود.

وی یادآور شد: اداره مملکت به شدت کار مشکل و دشواری است به طور مثال آبرسانی، برق رسانی، مدیریت انرژی ها و...کارهای ساده ای نیست که در کشور جریان دارد. و این درست نیست که دولت به جای اینکه همه تلاش و سرمایه خود را در این راه بگذارد و برای مردم هم روشن کند که چه خدماتی انجام می دهد؛ بخواهد چیز ناقابلی را به مردم بدهد که این چیز ناقابل، بار سنگینی را بر دولت و مردم وارد کند.

هاشمی طباء با اشاره به اهمیت فراوان تجربه حفظ تعادل مساله درآمد و هزینه در دولت دفاع مقدس گفت: در حال حاضر همین بودجه ای که دولت به مجلس تقدیم کرده است 60 یا 70 میلیارد تومان کسری دارد و گفته شده که طرح های عمرانی 57 هزار میلیارد تومان، بودجه دارد. به صرف اینکه دولت بخواهد خود را توانا نشان دهد و ناتوان باشد، آفت بزرگی برای کشور ماست. از این گذشته وقتی ما می خواهیم آینده کشور و مملکت را بسازیم، باید بدانیم که جهت گیری و سمت گیری کشورمان  در چه جهتی است.

وی در تحلیل چرایی واردات کالایی و لوکس گفت: دولت نیاز به واردات دارد زیرا هزینه های آن زیاد شده است اما درآمدهای دولت نیز به طور کامل صرف مستضعفین و مستمندان نمی شود.

هاشمی طبا با اشاره به گوناگونی مسائل توسعه کشور گفت: ما امروزه با مسائل گوناگونی از جمله مسائل صنعتی، توریسم، قومیت و...مواجه هستیم و هر وزارتخانه به دنبال حل مسائل مربوط به خود است اما  باید ببینیم که سیر تحول و حرکت ایران، به کجا می رود؟ ظاهرا بیش از صد هدف در برنامه ششم توسعه آورده شده است؛ این در حالی است که برنامه معمولا باید هدف های مشخصی را به عهده بگیرد به عنوان مثال گفته می شود که می خواهیم صادرات ما، در طول برنامه ششم از بیست میلیارد دلار به هفتاد میلیارد دلار برسد یا درآمد حاصل از توریسم در سال 30 میلیارد دلار باشد. بر اساس این برنامه ریزی ها اقدامات خود را انجام می دهد. عقیده شخصی بنده این است که برنامه ششم توسعه باید یک هدف شخصی داشته باشد و آن نجات سرزمین ایران است زیرا وضعیت آینده کشور بسیار بحرانی تر از چیزی است که بتوان بیان کرد و در واقع سرزمین ما رو به نابودی است. اگر منابع اصلی سرزمین نابود شود مهاجرت از شهر به روستا و جمعیت مصرف کننده افزایش می یابد که در این صورت ما با مشکل تامین مایحتاج و غذای آن ها مواجه می شویم و مجبوریم برای تامین آن متوسل به خارج از کشور، شویم.سیستم کشاورزی، سیستم نگهداری سرزمین باید اصلاح شود و محیط زیست خلاصه در حمایت از حیوانات نمی شود. وقتی سیاست های کشور مشکل دارد و ما را مواجهه با تحریمی می کند که منجر به تولید بنزین غیراستاندارد می شود، سازمان محیط زیست قدرتی در حل و فصل مسائل ندارد.

وزیر صنایع دولت نخستین سال های دهه اول انقلاب، در نقد رویکردها ومنطق حاکم بر برنامه توسعه ششم به تذکر در این باره پرداخت که دولت در زمینه مقررات و قوانین چیزی کم ندارد و اگر مورد خاصی نیاز داشته باشد می تواند تقدیم مجلس کند تا به صورت قانون به آن عمل شود قانون یعنی چیزی که دولت اجرا کند نه چیزی که اجازه داشته باشد آن را انجام بدهد یا ندهد. بخشی از برنامه ششم توسعه بحث همین مجوزهای اجرای قانون است و این مجوزها اصلا لازم نیست در واقع اجازه هایی که به دولت داده شده اجازه های خوبی است؛ چنانکه دولت با همین اجازه قرادادهای بزرگ خرید هواپیما را انجام می دهد. اما مشکل ما قانون نیست بلکه تفکر است و اینکه ما چشم انداز روشنی از آینده نداریم.

رییس اسبق سازمان تربیت بدنی گفت: عقیده شخصی بنده این است که برنامه ششم توسعه باید یک هدف شخصی داشته باشد و آن نجات سرزمین ایران است زیرا وضعیت آینده کشور بسیار بحرانی تر از چیزی است که بتوان بیان کرد و در واقع سرزمین ما رو به نابودی است. اگر منابع اصلی سرزمین نابود شود مهاجرت از شهر به روستا و جمعیت مصرف کننده افزایش می یابد که در این صورت ما با مشکل تامین مایحتاج و غذای آن ها مواجه می شویم و مجبوریم برای تامین آن متوسل به خارج از کشور، شویم.سیستم کشاورزی، سیستم نگهداری سرزمین  باید اصلاح شود و محیط زیست خلاصه در حمایت از حیوانات نمی شود. وقتی سیاست های کشور مشکل دارد و ما را مواجهه با تحریمی می کند که منجر به تولید بنزین غیراستاندارد می شود، سازمان محیط زیست قدرتی در حل و فصل مسائل ندارد.

وی با انتقاد از نحوه هدف گذاری در برنامه توسعه گفت: برنامه توسعه باید بگوید که شرایط کشوری ما چیست و باید به چه چیزی بپردازیم و چگونه می خواهیم در آینده، با شرایط مملکت رو به رو شویم.اما برنامه ششم توسعه ما طوری طراحی شده که به مسأله از بین رفتن سرزمین توجه نمی کند و آن ها را نادیده می گیرد. در حالی که  برنامه ششم باید مشکل مملکت را درک کند و این مشکل را حل کند و نظریه برای حل این مشکل ارائه دهد تا مانند سایر برنامه ها از کارکرد خارج نشود و دلیل این مساله این است که برنامه های ما بر اساس نیازهای مملکت تدوین نشده است.

عضو شورای عالی اقتصاد دولت دفاع مقدس در یک جمع بندی گفت: بنابراین دومین نکته نقد برنامه ششم توسعه این است که بنده با اجرای آن مخالف هستم و بر این باورم که این برنامه باید برنامه نجات سرزمین ایران باشد.برنامه باید مناسب با هدف تعیین شود و در برنامه ششم هدفی وجود ندارد اما اگر برنامه را مروری کنیم شاید به هدف هایی برسیم اما این ها هدف هایی نیست که از نابودی سرزمین ما جلوگیری کند و بزرگ ترین مشکل برنامه ما این است به عقیده بنده هدف اصلی باید نجات سرزمین ایران و درکنار آن صادرات، رشد کشاورزی و مدرنیزه کردن صنعت باشد اما همه کارهایی که انجام می شود، بر اساس نجات سرزمینی باشد یعنی در کنار رودخانه ای که آب آن برای کشاورزی لازم و مفید است کارخانه ای بنا کنیم یا آب ها را با فاضلاب آلوده نکنیم یا از خشکی تالاب ها جلوگیری کنیم.

وی با شگفت انگیز خواندن این سخن رییس سازمان برنامه که نقدهای انجام گرفته درباره برنامه ششم توهین به نظریه های علمی، است. اولا که ساختار نظریه های علمی متفاوت است و در ثانی نظریه ها علم نیست بلکه نظریه است و ثالثا اگر قرار بود نظریات متوقف شود و به صورت دگماتیستی رو به رو شود، کسی نطریه جدید اراده نمی داد و مشخص نیست به کدام نظریه توهین شده یا عالم در این بین چه کسی است.

هاشمی طبا تأکید کرد: خطری که سرزمین ایران را تهدید می کند در ده سال یا بیست سال آینده، به شدت مسائل اجتماعی را درکشور ما اضافه می کند به عنوان مثال حاشیه نشین های شهر از هر لحاظ کانون های بسیار خطرناکی هستند زیرا در کشور ما تثبیت جمعیت وجود ندارد و مردم از روستاها با حاشیه ی شهرهای کوچک پناه می آورند و ساکنان شهرهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت می کنند و ساکنان شهرهای بزرگ به خارج از کشور مهاجرت می کنند و این بحران به این معناست که در کشور ما جمعیت و توسعه تثبیت نشده است. اگر در سال های آینده ما 4 میلیون مهاجر به حاشیه شهرها داشته باشیم، یقینا شهرهای ما با مخاطرات بسیار زیادی مواجه خواهد شد و به علاوه اگر امروز از 600 دشت ما، 200 دشت ما بحرانی است در 5 سال آینده این آمار و ارقام  به صورت تصاعدی تا جایی بالا می رود که کشاورزی کاملا منحل و نابود شود.ما  در زمینه توسعه کشاورزی، آبادی سرزمینی، جلوگیری از هدر رفتن منابع، کنترل زیست گاهی  سرزمینمان کاملا ناموفق عمل کرده و شاهد یک سیر سقوطی و نزولی هستیم.

وی با بیان این که با در نظر گرفتن خطرات پیش روی سرزمین ایران برنامه ششم توسعه طرحی فانتزی و ویترینی است گفت: در طول سال های گذشته دولت ها انفال و منافع عمومی را فدا کرده اند که شامل سرزمین ما، خاک ما، منابع زیرزمینی، جنگل ها و...می شود که همه این ها متعلق به مردم است و اگر از  بین برود، حل باقی مسائل مضمحل و متوقف می شود.امروز  سرزمین ما بدون اینکه دولت به وظیفه خود در احیا، بازسازی و آینده مملکت توجه کند، دستخوش منافع گروهی شده است و حجم سفره های آب زیرزمینی در جهرم و یزد و...به طرز چشمگیری کاهش یافته یا دشت های ما فرو رفته یا تالاب های ما همه رو به خشکسالی پیش می رود.

 هاشمی طبا در پایان دردمندانه گفت: فشار برخی از همشهریان اصفهانی من برای انتقال طرح کارخانه فولاد مبارکه از بندرعباس به اصفهان که طرح آن در شورای انقلاب مطرح شد را نمونه یک اشتباه استراتژیک آمایش سرزمینی است که منجر خشک شدن زاینده رود شد و اکنون حاصل آن تقدیم آب برف و بهترین و سالم ترین آب کشور به یک کارخانه صنعتی است.
وی یادآور شد: بنده با فعالیت صنعتی، توسعه ای و... مخالف نیستم اما بر این باورم که این فعالیت ها باید در راستای آبادانی مملکت پیش رود. یقین دارم و مطمئن هستم که هرگاه عمق مساله برای مردم گفته شود، مردم وقتی با راستگویی و صداقت رو به رو شوند، استقبال کرده و می پذیرند و همکاری می کنند اما وقتی داستان بخواهد اینگونه مطرح شود، آینده مملکتی کشور هم نامعلوم و مخاطره آمیز خواهد بود.

. انتهای پیام /*